2-نظریه خفاى عنوان: به این معنا که مردم او را مىبینند ولى هرگز به عنوان مهدى موعود به او آشنایى پیدا نمىکنند. دلیل بر این نظریه نیز روایت محمّد بن عثمان عمرى است که فرمود: «و اللّه إنّ صاحب هذا الأمر لیحضر الموسم کلّ سنة فیرى الناس و یعرفهم و یرونه و لا یعرفونه» ؛ 1«به خدا سوگند! همانا صاحب این امر در موسم حجّ هر سال حاضر مىشود، مردم را مىبیند و آنها را نیز مىشناسد، و نیز مردم او را مىبینند ولى نمىشناسند.»
در نتیجه مشاهده مىکنیم که امامان علیهم السّلام تأکید فراوانى بر این موضوع مهم داشتهاند.
همانگونه که از حضرت موسى بن جعفر علیهما السّلام روایت شده که فرمود: «إذا فقد الخامس من ولد السابع، فاللّه اللّه فى أدیانکم لا یزیلکم عنها أحد، یا بنى ّ! إنّه لابدّ لصاحب هذا الأمر من غیبة حتّى یرجع عن هذا الأمر من کان یقول به، إنّما هى محنة من اللّه عزّ و جلّ امتحن اللّه بها خلقه . . .» ؛ ١«هرگاه پنجمین از اولاد هفتمین مفقود شد، پس خدا را، خدا را در ادیانتان، مواظب باشید که معتقدات شما را زایل نکنند، اى فرزندم! بهطور حتم براى صاحب این امر غیبتى است به حدّى که معتقدان به آن، از این امر رجوع مىکنند، و این محنتى است که خداوند به واسطه آن خلقش را امتحان مىکند. . .» .
1) . کافى، ج ١، ص ٣٣۶، ح ٢.